داستانسرایی به عنوان یک ابزار قدرتمند برای آموزش و الهام بخشیدن به دیگران مورد تأیید و استفاده است. از زمان قدیم، داستانها برای انتقال دانش و ارتباط با دیگران استفاده شدهاند. حتی اگر روش ارائه داستانها از زمان غارنشینان تا کلاسهای آموزشی مدرن تغییر کرده باشد، هدف همیشه یکسان بوده است: استفاده از داستانهای جذاب برای تحریک عمل و ایجاد احساسات در مخاطبان.
داستانها به عنوان یکی از موثرترین و جاودانهترین ابزارهای آموزشی شناخته شدهاند. آنها میتوانند برای آموزش مهارتهای جدید، اطلاعات تاریخی و حتی تغییر زندگی ما مفید باشند. به طور خلاصه، داستانسرایی بهترین راه برای الهام بخشیدن به یادگیرندگان برای عمل است، بدون توجه به زمان و مکان آنها.
چرا داستانها کار میکنند؟
وقتی داستان میگوییم، معمولاً قسمتی از مغز را فعال میکنیم که مسئول ترشح هورمونهای لذت است. این هورمونها شامل اندورفین، دوپامین و اکسیتوسین است. ما این سهگانه را “کوکتل فرشته” مینامیم؛ ترکیبی مناسب برای ایجاد ارتباط بین یادگیرنده و محتوا. وقتی یک داستان میشنوید که درباره کسی است که موانعی را غلبه میکند و موفق میشود، معمولاً دوپامین ترشح میشود. دوپامین مسئول احساس انگیزه و قدرت است.
وقتی یک داستان درونتان احساساتی میانگیزد، مانند اشکریزی یا احساس علاقه به شخصیتهای داستان، این اکسیتوسین است که احساس همدلی و ارتباط با موضوع را تقویت میکند. اگر از یک پایان خوشحالی احساس رضایت میکنید، این نشاندهنده هورمونهای اندورفین است که در هنگام تجربه آرامش، شادی و رضایت ترشح میشوند.
وقتی میفهمید که چه اتفاقی برای مغزتان میافتد هنگام شنیدن یک داستان، متوجه میشوید که چرا داستانها به عنوان یک ابزار یادگیری کار میکنند. مردم داستانها را دوست دارند زیرا به ما کمک میکنند خودمان و دنیای اطرافمان را درک کنیم. داستانها به ما اطلاعاتی از زندگی دیگران میدهند و به ما امکان میدهند با آنها ارتباط برقرار کنیم. وقتی یک داستان را میشنویم، احساس همدلی میکنیم و اغلب بر اساس آنچه فکر میکنیم، عمل میکنیم. وقتی همه این احساسات و حواس به یکباره درگیر میشوند، فرصتی قدرتمند برای تبدیل یک داستان به یک تجربه یادگیری تاثیرگذار و جذاب ایجاد میشود.
سه نوع داستانسه نوع داستان وجود دارد: روایتی، مثل ها و تمثیلی. از داستان مناسب برای نوع محتوا و یادگیری برای حداکثر تأثیر و انتقال دانش استفاده کنید.
1. روایی:
اینها روایات مستقیم و خطی هستند که یک رویداد یا مجموعه ای از رویدادها را توصیف میکنند. یک روایت جزئیات را به شنونده میگوید و معمولاً به او اجازه میدهد نتیجهگیری کند.
2. مثل ها:
اینها داستانهای کوتاهی هستند که از نمادها برای نشان دادن ایدههای انتزاعی استفاده میکنند. تمثیلها زمانی ایدهآل هستند که میخواهید یادگیرندگان چیزی را احساس کنند، اما آن را در یک فضای امن تجربه کنند.
3. تمثیلی: اینها داستانهای طولانیتری هستند که از استعاره برای توضیح مفاهیم پیچیده استفاده میکنند. این تمثیلها میتوانند مفاهیم سخت را به یادگیرندگان ارائه دهند و آنها را با محتوا ارتباط برقرار کنند.
چگونه یک داستان موفق بنویسیم که الهام بخش عمل باشد؟برای نوشتن یک داستان موفق، اصول اولیه وجود دارد. یک داستان باید شروع، میانه و پایان روشنی داشته باشد. همچنین باید شخصیتهایی داشته باشد که قابل ربط و باورپذیر باشند. از ساختن شخصیتهایی خاص یا با ویژگیهایی که افراد را مستثنی میکند، خودداری کنید. تنوع موضوعات در هنگام نوشتن داستانها مهم است.
یک داستان همیشه باید با قلابی شروع شود که توجه خوانندگان را به خود جلب کند. این قلاب است که زبان آموز را از همان جمله اول با موضوع مرتبط میکند. بهترین تمرین این است که از ابتدای داستان برای کمک به یادگیرندگان استفاده کنید تا ببینند چه چیزی در آن برای آنهاست.
هنگامی که یادگیرنده را جذب کردید و به همدلی آنها کمک کردید، داستان باید جزئیات کافی را ارائه کند تا خوانندگان بفهمند چه اتفاقی افتاده و چرا اهمیت دارد. برای اطمینان از تأثیرگذاری داستان شما، سه سوال را در نظر بگیرید:
– داستان به چه چیزی نیاز دارد؟
– تماشاگران در نظر گرفته شده چه کسانی هستند؟
– نتیجه مطلوب چیست؟
با در نظر گرفتن این چارچوب، میتوانید طرح کلی داستانی را ایجاد کنید که دارای شخصیتهای قابل تشخیص، سفری روشن و مسیری برای موفقیت باشد. این الگو تضمین میکند که دقیقاً احساسات مورد نیاز برای یک داستان تأثیرگذار را برانگیختهاید: همدلی، مشارکت، انگیزه و پایان خوش خود یادگیرنده.
دیدگاه خود را به اشتراک بگذارید