یادگیری از ChatGPT ( قسمت دوم )
نویسنده : ویل داگلاس هیون، ویراستار ارشد هوش مصنوعی در MIT Technology Review
واکنش وحشت زده در مورد تقلب در مدرسه
یادگیری ازCHATGPT از نظر کرامپتون، اگر ChatGPT تقلب در یک تکلیف را آسان می کند، معلمان باید به جای ممنوع کردن ربات چت، تکلیف را باید متحول کنند. کولاتا میگوید: «ما باید نحوه ارزیابی یادگیری را تغییر دهیم: «آیا ChatGPT ارزیابیها را نابود می کند ؟ کاری که ChatGPT انجام داد این بود که ما را در این مورد هشیار نمود. “تفکر انتقادی” امیلی دوناهو ، معلم نویسندگی و توسعه دهنده آموزشی در دانشگاه می سی سی پی، متوجه شده است که بحث های کلاس درس در ماه های پس از انتشار ChatGPT شروع به تغییر کرده است. اگرچه او ابتدا از روی احساس وظیفه با دانشجویان کارشناسی خود درباره فناوری صحبت کرد، اما اکنون فکر می کند که ChatGPT می تواند به معلمان کمک کند تا تمرکز بیش از حد روی نتایج نهایی را از بین ببرند. او میگوید: «بهجای اینکه از دانشآموزان بخواهیم مانند روباتها بنویسند و عمل کنند، واداشتن یک کلاس به تعامل با هوش مصنوعی و تفکر انتقادی در مورد آنچه که تولید میکند، میتواند باعث شود که تدریس بیشتر احساس انسانی کند.” این ایده جدید نیست نسلهای زیادی از معلمان با چارچوبی به نام طبقهبندی بلوم، که توسط روانشناس تربیتی بنجامین بلوم در دهه ۱۹۵۰ معرفی شدآشنا هستند، که در آن دانش پایه از حقایق فقط زیر بنایی است که سایر اشکال یادگیری، مانند تجزیه و تحلیل و ارزشیابی، بر روی آن قرار دارند. معلمانی مانند دوناهو و کرامپتن فکر می کنند که چت ربات ها می توانند به آموزش آن مهارت های دیگر کمک کنند. در گذشته، دوناهو دانشآموزانش را برای نوشتن تکالیفی میگذاشت که در آنها باید برای چیزی استدلال میکردند – و آنها را بر اساس متنی که ارائه میدادند نمره میداد. در این ترم، او از دانشآموزانش خواست که از ChatGPT برای ایجاد استدلال استفاده کنند و سپس مجبور شد از دانش آموزانش بخواهد با توجه به اینکه چقدر فکر می کنند این استدلال برای یک مخاطب خاص مؤثر است، حاشیه نویسی کنند. سپس بر اساس انتقادات خود بازنویسی کردند. ارائه تکلیف به این روش همچنین به دانش آموزان کمک می کند تا بر روی مهارت های خاص تمرکز کنند(تفکر انتقادی )
. برای مثال، دوناهو دریافت که استفاده از ChatGPT برای ایجاد اولین پیشنویس به برخی از دانشآموزان کمک کرد تا نگران صفحه خالی نباشند و در عوض روی مرحله حساس تکلیف تمرکز کنند. او میگوید: «این میتواند به شما کمک کند تا فراتر از نقاط درد حرکت کنید، زمانی که آن نقاط درد لزوماً بخشی از اهداف یادگیری تکلیف نیستند. ” اسمیت، استاد علوم زیستی، نیز در حال آزمایش تکالیف ChatGPT است. دست به هم زدن او را به یاد اضطرابی می اندازد که بسیاری از معلمان چند سال تجربه کرده اند.

پیش از شیوع همهگیری و محدود شدن دانشآموزان در خانه، معلمان بایستی راههایی برای تعیین تکالیف پیدا میکردند که راهحلهای آن برای استفاده از گوگل آسان نبود. اما او متوجه شد که مهارت جستجوی در گوگل و استخراج اطلاعات مفید، خود مهارت آموزشی بود. اسمیت معتقد است که چتباتها نیز میتوانند در همین راستا مؤثر باشند. اگر دانشجویان لیسانس او از ChatGPT برای تکالیف کتبی استفاده کنند، او میتواند سریعاً مقاله را مرور کرده و حتی به جای آن، مقاله را ارزیابی کند. او میگوید: “مهم است که بدانیم کدام کلمات را در یک جستجو استفاده کنیم و سپس بتوانیم خروجی را درست تفسیر کنیم. ما باید به دانشجویان یاد بدهیم که چگونه این کار را انجام دهند.” استنزبری معتقد است که آموزش جدید این نگرشها نشاندهنده تغییرات گستردهتری در نقش معلمان است. اطلاعاتی که قبلاً در کلاس درس توزیع میشد، اکنون در هرجا وجود دارد: ابتدا آنلاین و سپس در چتباتها. وظیفه مربیان در حال حاضر این است که به دانشجویان نشان دهند که چگونه به اطلاعات دسترسی پیدا کنند، به چه منابعی اعتماد کنند و چگونه تفاوتها را تشخیص دهند. او میگوید: “معلمان دیگر سنگربان اطلاعات نیستند، بلکه تسهیلکننده هستند.
در واقع، معلمان فرصتهایی را در تصحیح اطلاعات نادرست و سوگیری که مدلهای زبانی بزرگ اغلب تولید میکنند، پیدا میکنند. کرامپتون میگوید: «این واقعیت که کامل نیست، عالی است». معلمان از دانشآموزان میخواهند که از ChatGPT برای تولید متن در مورد یک موضوع استفاده کنند و سپس از آنها بخواهند تا به اشکالات اشاره کنند. در یکی از نمونههایی که یکی از همکاران استنسبری در کارگاه خود به اشتراک گذاشت، دانشآموزان از ربات برای تولید مقالهای درباره تاریخچه ماشین چاپ استفاده کردند. هنگامی که پاسخ آمریکا محور آن شامل هیچ اطلاعاتی در مورد منشأ چاپ در اروپا یا چین نمیشد، معلم از آن به عنوان نقطه شروع گفتگو در مورد سوگیری استفاده کرد. استنسبری میگوید: «این یک راه عالی برای تمرکز بر سواد رسانهای است».

کرامپتون در حال کار بر روی مطالعه روشهایی است که چتباتها میتوانند تدریس را بهبود بخشند. او فهرستی از برنامههای کاربردی بالقوهای را که در مورد آنها هیجان زده است، ارائه میدهد، از ایجاد سؤالات آزمون گرفته تا خلاصه کردن اطلاعات برای دانشآموزان با سطوح مختلف خواندن تا کمک به کارهای اداری وقتگیر مانند تهیه پیشنویس ایمیل برای همکاران و والدین. یکی از کاربردهای مورد علاقه استفاده استنسبری برای ایجاد رباتهای شخصیسازی شده برای هر دانشآموز، که او میگوید میتوانند به عنوان منابع آموزشی تکمیلی و یا راهنماییها در طول دوره تدریس استفاده شوند. او میگوید: «استفاده از رباتهای شخصیسازی شده به طور واقعی تجربه یادگیری را تغییر میدهد و معلمان را قادر میسازد تا به دانشآموزان به صورت شخصی و هدفمندتر کمک کنند».
.ChatGPT میتواند نقش یک مخالف در مناظره را بازی کند و به عنوان مثال، استدلالهای متقابلی برای مواضع دانشآموزان ایجاد کند. با ارائه دیدگاههای مختلف به دانشآموزان و ارائه یک منبع بیپایان از دیدگاههای مختلف، چتباتها میتوانند به آنها کمک کنند تا نقاط ضعف در تفکر خود را بررسی کنند. همچنین، به گفته کرامپتون، اگر دانشآموز انگلیسی به عنوان زبان اول خود را نداشته باشد، چتباتها میتوانند در تهیه پیشنویس متن یا بازنویسی اسناد موجود به او کمک کنند و برای ایجاد یک محیط یکسان نقش بزرگی داشته باشند. همچنین، چتباتها میتوانند به دانشآموزانی که نیازهای یادگیری خاصی دارند نیز خدمت کنند.
از ChatGPT بخواهید تا قوانین حرکت نیوتن را برای دانشآموزی که به عنوان مثال از طریق تصاویر بهتر یاد میگیرد، توضیح دهد و با استفاده از کلمات توضیحی، مثالهایی ایجاد کند که حاوی توپهایی هستند که روی میز میغلتند. همانطور که کولاتا اشاره کرد، هر دانشآموز میتواند از مواد آموزشی شخصیسازی شده بهرهبرداری کند، زیرا هر فرد ترجیحات یادگیری متفاوتی دارد. معلمان ممکن است چند نسخه مختلف از مواد آموزشی را برای پوشش نیازهای مختلف دانشآموزان آماده کنند. کولاتا بیان میکند که چتباتها میتوانند برای ۵۰ تا ۱۰۰ دانشآموز مطالب شخصیسازی شده را تولید کنند و به معلمان در سفارشیسازی مطالب کمک کنند. او میگوید: “فکر میکنم در پنج سال آینده، ابزاری که اطلاعاتی را که برای شخص دیگری نوشته شده است به ما ارائه میدهد، واقعاً عجیب خواهد بود.” برخی از شرکتهای فناوری مانند Quizlet در حال حاضر این کار را انجام میدهند. در ماه مارس، Quizlet برنامهاش را با ویژگیی به نام Q-Chat که با استفاده از ChatGPT ساخته شده است، بهروز کرد. این برنامه سختی سوالات را بر اساس میزان آگاهی دانشآموزان از مطالبی که مطالعه میکنند و نحوه یادگیری آنها تنظیم میکند. لکس بایر، مدیر اجرایی Quizlet، میگوید: “Q-Chat تجربهای مشابه یک معلم خصوصی برای دانشآموزان فراهم میکند.” در واقع، برخی از مربیان فکر میکنند کتابهای درسی آینده را میتوان با چتباتهای آموزشدیده بر روی محتوای آنها همراه کرد. دانشآموزان میتوانند با ربات درباره محتوای کتاب و همچنین (یا به جای آن) صحبت کنند و اطلاعات لازم را دریافت کنند. ربات چت قادر است آزمونهای شخصیسازی شده را برای آموزش دادن به دانشآموزان در موضوعاتی که آنها کمتر درک میکنند، تولید کند. با این حال، همه این رویکردها به طور فوری موفق نخواهند بود. دوناهو و دانشآموزانش دستورالعملهایی را برای استفاده از ChatGPT با هم اشتراک گذاشتند ، اما او میگوید: “ممکن است به پایان این کلاس برسیم و فکر میکنم این کار به طور کامل مؤثر نبوده است. این هنوز یک آزمایش در حال انجام است.” او همچنین متوجه شده است که دانشآموزان به حمایت قابل توجهی نیاز دارند تا اطمینان حاصل کنند که ChatGPT به جای اینکه مانع یادگیری شود، یادگیری را تقویت میکند. او میگوید: برخی از دانشآموزان به سختی فراتر از خروجی این ابزار برمیخیزند و تولید آن برای خودشان سختتر است، او میگوید: “این باید نقطه عطفی باشد، نه عصا.” و البته برخی از دانشجویان نیز.
همچنین، استفاده از ChatGPT برای تقلب همچنان ادامه خواهد داشت. در واقع، این کار را آسانتر از همیشه میکند. با نزدیک شدن به ضربالاجل، هر کسی وسوسه میشود که آن تکلیف را با فشار دادن یک دکمه بنویسد؟ کرامپتون میگوید: “این تقلب برای همه برابر است. شما نیازی به پرداخت هزینه ندارید. شما نیازی به هک کردن کامپیوتر مدرسه نیستید.” برخی از انواع تکالیف هم سختتر از دیگران خواهند بود. ChatGPT واقعاً در خلاصه کردن اطلاعات ماهر است. دوناهو میگوید: وقتی هدف یک تکلیف خلاصهسازی است، تقلب یک نگرانی مشروع است: “در این حوزه تقریباً از یک پاسخ آماده قابل تشخیص نیست.

این مسئلهای است که باید جدی بگیریم.” هیچ یک از مربیانی که با آنها صحبت کردهام، راهحلی برای آن ندارند. و تمامی ترسهای دیگر نیز به راحتی حل نمیشوند. (دوناهو به کارگاه آموزشی اخیر در دانشگاه خود اشاره میکند که در آن از اساتید پرسیده شد که پس از یادگیری در مورد ChatGPT چه برنامهای را اجرا میکنند. یکی از اعضای هیئت علمی پاسخ داد: “فکر میکنم بازنشسته خواهم شد.”) اما معلمان نیز به اندازه گزارشهای اولیه نگران نیستند. آنها پیشنهادی میدهند. تقلب مشکل جدیدی نیست: مدارس قبلا هم با ماشینحساب، گوگل، ویکیپدیا، وبسایتهای مقاله و غیره همین مشکلات را داشته اند . در حال حاضر، معلمان در حال انجام یک آزمایش جدی و جدید هستند. آنها برای کشف آن به حمایت نیاز دارند – شاید حتی حمایت دولت در قالب پول، آموزش و مقررات. اما این پایان آموزش نیست. این یک شروع جدید است.
کولاتا میگوید: “ما باید از قضاوت سریع خودداری کنیم. چون در حال حاضر مفید نیست. ما باید راحت باشیم و تغییرات را قبول کنیم.”
دیدگاه خود را به اشتراک بگذارید